کیانکیان، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره
کارنکارن، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره

کیان عشق مامان و بابا

خدای مهربان

    پسرم  وقتی میرسی جایی که خیلی خسته ای دیگه بریدی یا دلت شکسته  خوب فکر کن یکی از هزاران نعمتی که خدا بهت داده  چیزی که باهاش به آرامش  میرسی چیزی که خیلی دوسش داری  میتونه حالتو دگرگون کنه میدونی اون چیز ارزشمند من توی وقتی بغلت میکنم تورو  بوت میکنم نفسات احساس میکنم هزار بار میگم خدایا  واسه این نعمت زیبا و دوست داشتنیت ممنونم  همه ناراحتیهام از دلم بیرون میره  تو به من امید میدی قلبم فدات نفس مامان
22 آذر 1393

وقتی فهمیدم مامان شدم

                                       سلام منو بابا احسان از خدا خواستیم بهمون یه نینیه سالم و ناز بده بخاطر همین مدتی بود که منتظر بودیم خدا خواستمونو براورده کنه تا اینکه............. وقتی جواب آزمایشمو گرفتم فهمیدم مامان شدم اون روز سر کار بودم خیلی جلو خودمو گرفتم که به بابا احسان اس ام اس ندم  تا اینکه رفتم خونه دیدم بابایی خسته گرفته خوابیده کمی هم ناراحت بود رفتم پیشش گفتم ناراحت نباش آخه الان قراره بهترین خبر عمرتو بشنو...
28 آذر 1391

کیان یک روزه

بعد از گذشت هفته ها و ماهها دکترم تاریخ بدنیا اومدن نینیمونو مشخص کرد 12 تیر سزارین و 24 تیر طبیعی ولی کیان کوچولوی ما انگار خیلی عجله داشت که بیاد پیش ما 8تیر پنج شنبه آخرین روزی بود که میرفتم سر کار قراربود چند روز باقیماندرو خونه استراحت کنم مشغول جمع کردن وسایل روی میزم بودم که متوجه شدم  بله . . . . آقا کیان میخواد به دنیا بیاد  زودی زنگ زدم به بابا احسان اونم فوری اومد دنبالم (اولین باری بود اینقدر زود رسید) خلاصه رفتیم خونه مامانم اینا وسایلمو برداشتم همراه مامانم رفتیم بیمارستان خیلی استرس داشتم ولی ظاهرا آروم بودم توی بیمارستان مرتبا صدایه قلب نینیمو برام میزاشتن همین باعث میشد آروم بشم تا کارایه بستریمو انجام دادن و ...
14 آذر 1391
1