کیان یک روزه
بعد از گذشت هفته ها و ماهها دکترم تاریخ بدنیا اومدن نینیمونو مشخص کرد 12 تیر سزارین و 24 تیر طبیعی ولی کیان کوچولوی ما انگار خیلی عجله داشت که بیاد پیش ما 8تیر پنج شنبه آخرین روزی بود که میرفتم سر کار قراربود چند روز باقیماندرو خونه استراحت کنم مشغول جمع کردن وسایل روی میزم بودم که متوجه شدم بله . . . . آقا کیان میخواد به دنیا بیاد زودی زنگ زدم به بابا احسان اونم فوری اومد دنبالم (اولین باری بود اینقدر زود رسید) خلاصه رفتیم خونه مامانم اینا وسایلمو برداشتم همراه مامانم رفتیم بیمارستان خیلی استرس داشتم ولی ظاهرا آروم بودم توی بیمارستان مرتبا صدایه قلب نینیمو برام میزاشتن همین باعث میشد آروم بشم تا کارایه بستریمو انجام دادن و دکتر اومد و رفتم اتاق عمل شد ساعت 2 . و بالاخره ساعت 20/2 صدایه نینیمو شنیدم حالم خیلی بد بود ولی تا دیدمش حالم خوب خوب شد تمام استرسها سختیهایه بارداری دردهایی که کشیدم شب نخوابیدن ها همه و همه یادم رفت خیالم راحت شد . خدایا شکرت بچمون سالمه
اینم اولین عکس کیان از اتاق عمل آوردنش بیرون میخواستن ببرنش برای مراقبت بابا احسان ارزش عکس گرفته
کیانو بردن لباس تنش کردن و آوردنش خیلی تغییر کرده بود
اینم عکسش